ماه آخر
سلام دختر گلم
چهارشنبه 30 مهر رفتم دکتر برعکس اینکه همیشه ماه آخریارو زود میفرستاد داخل خیلی طول کشید برم تو چون شلوغ بود و دکتر هم رفته بود جراحی ...وقتی رفتم تو خانم دکتر مثل همیشه همه چی رو چک کرد و گفت دیگه از این ماه شروع کن پیاده روی کن و حواست خیلی به حرکات نی نی باشه و همه چی رو چک کن ..دیگه ماهه 9 باید خیلی مواظب باشی..به خانم دکتر گفتم سر دلم یهو سفت میشه و توی پهلوهام خالی میشه خندید و گفت داره آماده میشه...گفتم من هنوز هیوسین میخورمااااااااااااااااااااااا گفت خب نخور مگه نمیخوای بزائییییییییییییییییییییی ؟؟؟ هههههههه خب خیلی سخته وقتی سفت میشه دلم نفسم بند میاد ...چند روزیه لگدات خیلی محکم شده وقتی زیاد سرپا وایمیسم و کار میکنم یهو جوری لگد میزنی که شکمم از جاش کنده میشه ..حالا از شانس تو منم دارم خونه تکونی میکنم مامانی که همه چی ان شالله واسه اومدنت آماده باشه..ناگفته نماند که بابایی هم خیلی کمک میکنه ...راستی باز ما تصادف کردیم ...یعنی یه ماشینی زد به ما و چون سر ماشین ما کج بود تو پارک مقصر ما شدیم و نزدیک 500 هزار تومان خسارت دادیم ...نمیدونم مامانی حکمت خدا چیه ولی بازم میگم هزار مرتبه شکر که صدمه جانی نبود و مالی عیبی نداره فدای سر هر سه تامون ...همه میگن چشممون زدن و باید صدقه بدیم ...منم گفتم به روی چشممممممممم صدقه هم میدیم تا این بلاها به امید خدا رفع بشه ..
پنجشنبه ان شالله میخوایم بریم تهران و بریم پیش خانم دکتر ماموریان ویزیت شیم ..ببینیم بهمون وزنتو میگه یا نه و اینکه منتظرم واسم تاریخ بزنه که آماده شم دیگه ..امیدوارم همه چی خوب پیش بره ...فردا هم به سلامتی میریم تو هفته 35 عزیزم ....دیگه چیزی نمونده هااااااااااااااااااااااااااااااااااا ولی دخمل تنبل من هنوز دراز کشیده تشریف داره و نمیخواد بچرخه ..قربونت برم عزیزممممممممم